گزیده اشعار صائب تبریزی
گر محتسب شکست خم میفروش را
دست دعای باده پرستان شکسته نیست
***
از زاهدان خشک مجو پیچ و تاب عشق
ابروی قبله را خبری از اشاره نیست
***
حضور خاطر اگر در نماز معتبرست
امید ما به نماز نکرده بیشترست
***
از حادثه لرزند به خود قصر نشینان
ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم
***
ای گل شوخ که مغرور بهاران شدهای
خبرت نیست که در پی چه خزانی داری
***
دلم به پاکی دامان غنچه میلرزد
که بلبلان همه مستند و باغبان تنها
***
تیره روزان جهان را به چراغی دریاب
تا پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد
***
شاه و گدا به دیدهٔ دریادلان یکی است
پوشیده است پست و بلند زمین در آب
***
آن که گریان به سر خاک من آمد چون شمع
کاش در زندگی از خاک مرا بر میداشت
***
طومار زندگی را، طی میکند به یک شب
از شمع یاد گیرید، آداب زندگانی
***
نیست پروا تلخکامان را ز تلخی های عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
***
عیش امروز علاج غم فردا نکند
مستی شب ندهد سود به خمیازه صبح
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.